دکتر مرندی در «برمودا»؛ آنچه گفت و آنچه نگفت/ سینی دمنوش در دست استاد سیاهبازی چرا؟
تاریخ انتشار: ۲۳ فروردین ۱۴۰۳ | کد خبر: ۴۰۱۰۵۴۵۲
عصر ایران؛ مهرداد خدیر- برنامۀ تلویزیونی اخیر «برمودا» - در شبکۀ نسیم- با اجرای کامران نجفزاده که در آن با دکتر علیرضا مرندی گفتوگو میکرد از همه نظر متفاوت و یک نقطۀ مثبت در کارنامۀ مجرییی است که در سالهای دور چندان دوستش نمیداشتم و حالا در قامت یک مجری حرفهای به جای اصرار بر القای گزارههای پیشینی خود به میهمانان بیشتر به لذت و رضایت مخاطب و موفقیت برنامه میاندیشد و سراغ کسانی رفته که سالها از تلویزیون دور بودهاند یا اگر هم بودهاند موضوعات زیرخاکی و متفاوتی را با آنان در میان میگذارد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
با این نگاه سخنان علیرضا مرندی البته چندان تازه نبود چرا که قبلتر در دو برنامۀ «روایت سپید» با اجرای دکتر کیانوش جهانپور - سخنگوی وزارت بهداشت در اوایل کرونا و درباره تاریخ شفاهی نظام سلامت در ایران - یا برنامۀ «دستخط» هم گفته بود اما هیچ یک از دو مجری نتوانستند مانند نجفزاده برنامه را هدایت کنند.
اشتهار دکتر مرندی به 6 دلیل است: نخست وزارت بهداری و بعدتر وزارت بهداشت در دولتهای مهندس موسوی و هاشمی رفسنجانی. یکبار از 63 تا 68 و نوبت دیگر از 72 تا 76 و مجموعا 9 سال. او البته در زمره وزیران و یاران هاشمی رفسنجانی نبود که کارگزاران سازندگی را پایه گذاشتند. 10 وزیر و 4 معاون رییس جمهوری به اضافۀ رییس کل بانک مرکزی (نوربخش) و شهردار تهران (کرباسچی) و مجموعا 16 مدیر ارشد دولت سازندگی در مخالفت با انحصار طلبی راست سنتی وارد عرصۀ انتخابات مجلس پنجم و بعد ریاست جمهوری شدند و با این نگاه او که با آنان نبود اصولگرا به حساب میآید ولی به هر حال وزیر دولت موسوی و هاشمی بوده نه احمدینژاد و رییسی.
دلیل دوم این که در زمان وزارت مجری برنامه کنترل جمعیت و تنظیم خانواده بود و چون صندوق جمعیت سازمان ملل جایزه 25 هزار دلاری خود را به او اختصاص داد و پیشتر سالها در آمریکا تحصیل و طبابت کرده بود از جانب محافلی و کسانی به اجرای نسخههای غربی متهم شد.
آیتالله خامنهای هم البته بعدها از برنامه تنظیم جمعیت انتقاد کردند اما شروع برنامه از میانۀ دهۀ 60 نا میانۀ دهۀ 70 را درست دانستند و ادامۀ آن از نیمۀ دهۀ 70 را نادرست و حتی به خاطر استمرار آن طلب بخشایش کردند و بدین ترتیب دکتر مرندی از تیررس انتقادات تند دور شد.
وجه سوم به سبب آن است که در سال 1375 پیام دعوت هاشمی رفسنجانی رییس جمهوری وقت ایران از صدام حسین رییس جمهوری عراق برای شرکت در اجلاس سران کشورهای اسلامی در تهران را او به بغداد برد و در واقع با کسی دست داد که 8 سال با ایران در جنگ بود.
پیام سران دیگر را دکتر ولایتی وزیر خارجه برده بود و مانده بود دو تن: ملک حسین پادشاه اردن و صدام حسین دیکتاتور عراق و تدبیری که اندیشیده شد این بود که پیام این دو را وزیر خارجه نبرد و احتمالا همین هم باعث شد در پاییز 76 نه صدام حسین بیاید نه ملک حسین و از این حیث بخت با رییس جمهور تازه- سید محمد خاتمی- یار بود.
مناسبت چهارم اما این است که او رییس تیم پزشکی رهبری است و مسؤولیت نظارت بر سلامت ایشان را بر عهده دارد و طبعا در این باره توضیح میدهد.
پنجمی اما به خاطر مواضع سیاسی او بعد از اتفاقات 88 است که تنها وزیر مهندس موسوی بود که علیه او موضع گرفت اگرچه بعدتر ادامه نداد و تعدیل کرد و نیز تفسیرهای سیاسی فرزندش. این فقره اخیر البته به مرور کم رنگ شده و در برمودا به جز یک جا که گفت «موسوی نخستوزیر» دو سه جا از او با تعبیر محترمانه «آقای نخستوزیر» یاد کرد.
ششمی هم واکسیناسیون که به خاطر مصاحبه مشهور نگار استخر با عروسک سنجد در یادها مانده و شاید اگر آن هنرمنذپد از ایران نکوچیده بود خاطره را تازه می کردند.
انتقاد مرندی از تصمیم وزیر فعلی در دولت ابراهیم رییسی و تازه کار دانستن او در افزایش تعداد دانشجویان پزشکی بدون در نظر گرفتن محدودیت ها و کیفیت و هشدار دربارۀ مهاجرت پزشکان و پرستاران و یادآوری حقوق هزار دلاری پزشکان هندی در سال های پیش و آغاز انقلاب که اکنون بیایند به 4 هزار دلار می رسد و از توان دولت خارج است و مخالفت ضمنی با طرح های مشوق فرزندآوری بیشتر نشان می داد در 85 سالگی رودربایستی را کنار گذاشته و آشکارا گفت وقتی 13 میلیون دختر و پسر در سن ازدواجاند اما مجردند این بودجه ها را به ازدواج آنان اختصاص دهید تا اگر هر زوج تنها یک فرزند بیاورند 6ونیم میلیون نوزاد را شاهد باشیم.
او البته همچنان از سیاست کنترل جمعیت در دهههای 60 و 70 دفاع میکند و معتقد است اگر آن برنامه اجرا نشده بود سیاستهای بهداشتی و اقتصادی تحت تأثیر آن افزایش شکست میخورد.
این که در نقل خاطره دیدار با صدام حسین قصه نساخت ومثلا نگفت دستم را آب کشیدم و به چشم او نگاه نکردم و موضوع را انجام یک ماموریت دولتی می دانست قابل توجه بود و البته بیشتر به سود هاشمی رفسنجانی چرا که فاش کرد نامه دعوت صدام به کنفرانس اسلامی در تهران بی سلام بوده است.
وقتی رقم جایزه صندوق جمعیت سازمان ملل را 14 هزار دلار اعلام کرد نجف زاده پرینتی نشان داد که 14 هزار دلار نبوده و 25 هزار دلار بوده است.
با این که مصاحبه نجف زاده با دکتر مرندی در برمودا بسیار جذابتر از گفتوگوی سال 1400 کیانوش جهانپور با او در برنامۀ تاریخ شفاهی نظام سلامت است ولی کاش به این موضوع بیشتر پرداخته میشد که چرا برای علیرضا مرندی امکان شکوفایی چه پیش از انقلاب با تحصیل در دانشکدۀ پزشکی و نزد استادی چون دکتر قریب و بعد مهاجرت به آمریکا فراهم بوده و بعد از انقلاب هم وزارت و نمایندگی مجلس را تجربه کرده و حالا این قدر مسیر را بر جوانان دشوار کرده اند؟
از این حیث کاش همان خاطره گفت و گوی قبلی را تکرار میکرد. این که پزشک جوان در جستوجوی شغلی ولو کاری در بیابان بوده درحالی که از دار دنیا هیچ نداشته الا مدرک پزشکی و سراغ دکتر قریب میرود که نام دارترین استاد آن دوران بوده و او ابتدا پیشنهاد دستیاری میدهد و سپس همراهی در سفر به آمریکا و چند روز بعد با همسر تازه اختیار کرده رهسپار ینگهدنیا میشود و از 1345 تا 1350 دورۀ تخصصی کودکان را در دانشگاه ویرجینیای آمریکا میگذراند و اگر فرزند او – سید محمد مرندی- که امروز چهرهای رسانهای است و مجاز به گفتوگو با رسانههای مختلف، متولد 1345 در آمریکاست به همین خاطر است.
شاید اگر علیرضا مرندی می توانست آزادانه تر صحبت کند یا از او پرسیده می شد بزرگ ترین غبطه او چیست می گفت من توانستم به آرزوهای خود برسم. در رقابت علمی و نه سهمیه ای در داشنگاه پذیرفته شدم و استادی چون دکتر قریب داشتم و نه استادان سفارشی و وقتی دنبال کار بودم و طبعا بی هیچ اندوخته روانه آمریکا شدم و در آنجا به طبابت مشغول و مسوول بخشی در بیمارستان و خانه بزرگی خریدم و بعد از انقلاب برگشتم و استاد و وزیر و کیل و هر سه فرزند استاد دانشگاه شدهاند و اکنون آیا یک دانشجوی پزشکی میتواند چنین چشماندازی را ترسیم کند؟
این که در توصیف رهبری هم الفاظ مداهنه آمیز به کار نبرد و از سیاست کنترل جمعیت دفاع کرد و یادآور شد برای اجرای از آیتالله منتظری هم کمک خواست و در نهایت دید بی حمایت امام شدنی نیست و امام به جای حرام دانستن به نخبگان ارجاع داد از نکات قابل توجه مصاحبه بود.
در نگاه اصول گرایی رادیکال ایرانی دست دادن دکتر مرندی با صدام جنایتکار گناه نیست اما قدم زدن جواد ظریف با جان کری و برای دور کردن سایه جنگ و تحریم خیانت است. جایزه 25 هزار دلاری سازمان ملل به او جرم نیست ولی اگر یک پژوهشگر برنده جایزه بینالمللی شود لابد سر و سرّی داشته و موضوعات دیگر که هم نجفزاده و هم آقای مرندی ترجیح دادند به آنها نپردازند.
حتی وقتی بحث واکسیناسیون در دوران وزارت او پیش آمد میتوانست به واکسیناسیون دوران کرونا و ادعای دولت رییسی بپردازد و نپرداختند.
تنها نقطه ضعف برنامه «برمودا» شاید این باشد که هنرمندی در اندازه و آوازۀ «جواد انصافی» باید نقش آبدارچی و پذیراییکننده را بازی کند در حالی که دستکم میتواند بخشی از سؤالات را به او بسپارد و این که برخی میهمانان نمیدانند او هنرمند است.
او تنها کسی است که مدرک دکتری "نمایش تخت حوضی" (درجه یک هنری) را کسب کرده و کاراکتر «عبدلی» او در خاطرهها هست و جا دارد تا وارد میشود نجفزاده از میهمان بپرسد آیا او را به یاد میآورد و اگر نگفت عبدلی چالش کند یا بر سر نگاه میهمان به این که موافق «سیاهبازی» است یا مثل برخی نژادپرستانه میداند و آقای انصافی را وارد بحث کند نه این که یک سینی چای و دمنوش بدهند دست استاد کارگاههای نمایش و کاش این یک مورد اصلاح شود.
منبع: عصر ایران
کلیدواژه: برمودا کامران نجف زاده علیرضا مرندی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.asriran.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «عصر ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۴۰۱۰۵۴۵۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
آرنه اسلوت؛ قمار بزرگ، سیاه یا قرمز؟
امیرحسین صدر پس از تماشای بازیهای فاینوردِ آرنه اسلوت در ورزشگاه کایپ، تحلیل مفصلی درباره سرمربی تازه لیورپول ارائه داده است
اختصاصی طرفداری | جایگزینکردن مربی موفقی که جای پای خود را در تمامی سطوح محکم کرده در دنیای پر تنش فوتبال امروز کار بسیار دشواری است. استایل و سبک و شیوه بازی تیم، نتایج، کسب جامها یا عدم موفقیت در بهدستآوردن آن، ارتباط با بازیکنان، هواداران و مالکان و... روزی نیست که آسودگی خاطر داشته باشید.
شغلی است که ۲۴ ساعت زیر ذرهبین مطبوعات، رسانهها و طرفداران خودی و مخالفان هستید. جایگزینی مربیان قمار بزرگی برای صاحبان باشگاههاست. چیزی که برای، منچستریونایتد ۱۰ سال بعد از بازنشستگی الکس فرگوسن و پاروکردن جوایز هنوز معضل بزرگی محسوب میشود. یونایتد هرآنچه را که باید امتحان کرد، از مربیان موفق و باتجربه و معروف، تا بازیکن سابق تیم و مربیان جوانتری که استعداد و پتانسیل خود را نشان داده بودند.
بااینحال شرایط آنها با مربی هلندی خود اریک تن هاگ بعد از ۲ سال آشفتهتر از پیش به نظر میرسد. اینک همسایه شمالی یونایتد بعد از ۹ سال مجبور است بعد از تصمیم خروج سرمربی بسیار محبوب خود در پی یافتن فرد جدیدی در این پست باشد. هیچکس نمیداند انتخاب سرمربی جدید با موفقیت همراه خواهد بود یا خیر. در دنیای فوتبال هیچچیز تضمین شده نیست. عوامل بسیاری در موفقیت یا عدم موفقیت مربی جدید نقش بازی خواهد کرد. حتی شانس و بخت خوش.
بعد از اعلام خبر، طرفداران لیورپول بلافاصله در مورد ورود مربی جدید خود اختلافنظر پیدا کردهاند. برخی به دلیل «سبک هجومی» از او تعریف کردهاند، اگرچه شخصاً باور دارم، بسیاری از این افراد حتی به تماشای یک بازی ۹۰ دقیقهای تیم فعلی او ننشستهاند، آنها مربی فاینورد روتردام را مربی خوبی میخوانند و برخی دیگر ادعا میکنند که او تا ماه فوریه هم دوام نخواهد آورد.
اما آنچه مسلم است، موفقیت در اردیویسه، لیگ فوتبال هلند و رقابتهای درجه دوی اروپا، به هیچ شکل قابلمقایسه با لیگ برتر و لیگ قهرمانان نیست. فشار و مسئولیتها قابلقیاس نیست و رویارویی با هواداران و مطبوعات در سطح متفاوتی قرار دارد.
لیورپول موفق نشد انتخاب اول خود را به تور بیندازد. ژابی آلونسو بازیکن سابق لیورپول و مربی فعلی بایرلورکوزن، قهرمان زودهنگام بوندسلیگا تصمیم گرفت در آلمان بماند. احتمالاً او بهترین گزینه موجود بود و باتوجهبه سابقه درخشان خود بهعنوان بازیکن میتوانست بهراحتی هواداران را آرام کند و آغازی بیدردسرتر داشته باشد. درحالیکه صحبتها در مورد احتمال الحاق روبن آموریم از اسپورتینگ لیسبون سرد شده بود، لیورپول نگاهش را معطوف شهر بندری روتردام کرد.
انتصاب آرنه اسلوت هلندی، پیش ازآنکه پایش را به آنفیلد بگذارد، اختلافنظرهای زیادی را موجب شده است. به هر شکل مسئولان کارکشته لیورپول با فاینورد به توافق رسیدهاند و باشگاه مرسی ساید غرامتی برای بهدستآوردن مربی فاینورد برای جانشینی کلوپ تقبل کرده است. این توافق شامل انتقال سیپکه هالشوف، دست راست اسلوت، و روبن پیترز خواهد بود.
اسلوت مردی است که هواداران تاتنهام کموبیش آشنایی بیشتری با او دارند. یک سال پیش پس از کار خوب او در فاینورد، اسپرز به دنبال جایگزینی برای آنتونیو کونته بود. بااینحال، پیچ موجود در قرارداد و پول پرداختی برای در اختیار گرفتن او باعث شد اسپرز از خیر مربی ٤٥ ساله بگذرد. اسلوت در فاینورد ماند و قرارداد جدیدی امضا کرد.
امیرحسین صدر
27 آوریل ۲۰۲۴
طی چند فصل گذشته، بازی بارهاوبارها فاینورد اسلوت را به لطف علیرضا جهانبخش در استادیوم کایپ De Kuip, دیدهام. باید اقرار کنم در ٩٠٪ مواقع از حضور در استادیوم پشیمان بودم و به تماشای بازی دیگری در موبایل خود رضایت دادم. سختگیری من به آنچه هر بار شاهد آن بودم احتمالاً به توقعات بی جای من باز میگردد. به هر شکل اسلوت از مربیان خوب و جوان این روزهای هلند بهحساب میآید، و این در حالی است که این روزها مربیان هلندی دائماً در تلاشهای خود در قاره عقیم میمانند. اریک تن هاخ نمونه اخیر، بارز و زنده آن است. شباهت این دو با سری طاس از نسل جدید مربیان هلندی بیاختیار خیلی از دوستداران قرمزها را نگران میکند.
کاش اینقدر شبیه هم نبودند!لیورپول و لیورپولی ها احتمالاً صبری را که یونایتدیها به هموطن او در اولدترافورد نشان دادهاند نخواهند داشت. بهرغم موفقیت نصف و نیمه در هلند، هواداران لیورپول نگراناند، آرنه اسلوت چه چیزی را به ارمغان میآورد. آیا میتواند جای پای بسیار بزرگ و عمیق بهجامانده کلوپ را پر کند؟ سرمربی با جذبه بسیار، کاریزمای بیاندازه، و محبوب و مردمی! آنها نگاهی به بزرگترین رقیب قدیمی خود منچستریونایتد خواهند انداخت و بهوضوح میبینند چگونه اریک تن هاخ حتی پس از تأثیرگذاری در آژاکس، حالا برای بقای خود در تلاش و مبارزه بیثمری است.
اما باید تأکید کنم، اسلوت یک مربی پیشرفته امروزی است که با امکانات کم و بازیکنانی که در سطح جهانی نیستند سعی در نمایش فوتبالی هیجانانگیز بر پایه حمله و یورش دارد و اگر قرمزها خوششانس باشند و دروتخته با هم جور شوند، این برای لیورپول میتواند یک تصمیم و قرار زیرکانه باشد. ازآنچه طی صعود او در فوتبال هلند بهعین دیدهام، رویکرد او به مدیریت تیم باانرژی تعریف میشود، یک سبک پرسینگ، پر نیرو، با اُکتین بالا. سبکی که یورگن کلوپ با برند فوتبالی «هویمتال» آن را معروف کرد.
خوب، ازاینحیث و روی کاغذ شاید جای نگرانی نباشد، اصول و پایه تیم تغییر چندانی نخواهد داشت درحالیکه بالطبع چاشنی و ادویهجات تا حدی کموزیاد خواهد شد. اما کارشناسان فوتبال هلند بارها او را به پپ گواردیولا، سرمربی منچسترسیتی تشبیه کردهاند و از هیچکس پنهان نیست اسلوت از طرفداران پرشمار سرمربی اسپانیایی است که پایه قضاوت خوبی و بدی بهحساب میآید.
یکی از روزنامه نگاران مشهور هلندی قبل از انتقال اسلوت به لیورپول، گفته بود:
او مربی واقعاً خوبی است. من ۴۰ سال است فاینورد را دنبال میکنم. از زمان یوهان کرویف در آژاکس در دهه ۱۹۸۰، مربی ای تا این حد تهاجمی در لیگ هلند وجود نداشته است. کرویف فقط چند شاگرد داشت که کاملاً از او پیروی کردند، یکی از آنها پپ گواردیولا بود. بر اساس همه چیزهایی که در دو سال گذشته دیدهام بهجرئت میتوانم بگویم اسلوت مربی به سبک گواردیولا است.
آیا اسلوت به مکتب کرویف تعلق دارد؟اسلوت آنقدر خوب بود که هواداران فاینورد نمیتوانستند آنچه را که در این مدت دیده بودند، باور کنند. حالا آنها هم در ناراحت از وداع سرمربی خود هستند. اسلوت ترجیح میدهد از سیستم ۴-۲-۳-۱ یا ۴-۳-۳ استفاده کند و متکی بر مالکیت توپ است و این هم در تناسب با تیم فعلی لیورپول است.
او میل شدیدی به بازپسگیری توپ در سریعترین زمان ممکن را دارد. سال پیش، فاینورد با تکلهایی که در یکسوم پایانی حریف به دست آورد، به مقام قهرمانی اردیویسه دستیافت. اسلوت دوست دارد تیم با دو هافبک نگهدارنده بازی کند، درحالیکه انگیزه هجومی همه تیم با بازیکنان نفوذی از هر دو جناح موقعیتها را برای مهاجم مرکزی ایجاد میکنند.
اسلوت در توضیح رویکرد خود با فاینورد در یکی از مصاحبه های خود گفته است:
ما تیمی تهاجمی هستیم که دوست داریم توپ را در اختیار داشته باشیم و با شدت و حرارت بازی میکنیم. زمانی که توپ را در اختیار نداریم، میخواهیم با پرسکردن توپ را در سریعترین زمان ممکن برای خود کنیم. فکر میکنم تیمی هستیم که شکستدادن آن دشوار است.
در این راستا نیز عدم تغییر استایل بازی، باب میل خیلی از ستارگان و هواداران خواهد بود که طی این چندروزه ویرجیل فن دایک یا اندی رابرتسون مستقیماً به آن اشاره داشتهاند.
مرد هلندی همچنین به کار با بازیکنان جوان و در حال پیشرفت شهرت دارد، و به همه بهاندازه کافی شانس خواهد داد. چیزی که در آینده برای قرمزها با جوانان مستعد بسیاری ضروری خواهد بود. بازیکنان جوانی از جمله کانر بردلی و ژارل کوانسا، بابی کلارک، جیمز مک دانل و جِیدن دانز.
اسلوت با طرفداران فاینورد رابطه خوبی دارد. مشخصاً مردم را درک میکند، این بزرگترین قدرت اوست. اما بهعنوان فردی که «لزوماً آسان و راحت نیست» توصیف میشود. مقتدر است و کل باشگاه را در فاینورد اداره میکند، در یککلام، تمام قدرت در دستان اوست.
اهمیت طرفدران در مرسی ساید را که می دانی آقای اسلوتاسلوت قبلاً در آزد آلکمار همه را تحتتأثیر قرار داده بود، اما در دسامبر ٢٠٢٠ به طور ناگهانی توسط رابرت اینهورن مالک AZ اخراج شد، زمانی که مطلع شد اسلوت در یک جلسه مخفیانه با فاینورد برای جایگزینی مدیر وقت تیم، دیک اَدووکات، شرکت کرده است. اگرچه او چهرهای چالشبرانگیز در فاینورد داشته است، اما موفقیت او در روتردام و فوتبال هلند مورد تردید نیست.
فاینورد با بازیکنانی مانند رود خولیت، رونالد کومان، رابین فان پرسی و هنریک لارسون تاریخچهای غنی دارد. در سال ١٩٧٠ جام قهرمانی اروپا، دو بار جام یوفا و ١٦ بار قهرمان هلند را تصاحب کردهاند.
در این قرن تا فصل پیش، فقط یک بار قهرمان لیگ شده بودند تا اینکه اسلوت به آنها ملحق شد و این زمانی بود که مجبور شدند با ازدستدادن برخی از بازیکنان بزرگ خود مانند تایرل مالاسیا، لوئیس سینیسترا، مارکوس سنسی و فردریک اورسنس پس از باخت در فینال لیگ کنفرانس اروپا به رم، دستوپنجه نرم کنند. مجموع مبلغ پرداختی برای این بازیکنان چیزی حدود فقط ٦٠ میلیون یورو بود!
اما آنها همچنان در خرید بازیکنان عاقلانه عمل میکنند. سانتیاگو خیمنز، مهاجم مکزیکی، از زمانی که در تابستان ٢٠٢٢ تنها با ٣ میلیون پوند به فاینورد آمد، ٤٧ گل در ٨٥ بازی به ثمر رسانده است. در مقیاسی بزرگتر اگر خریدهای کلوپ در لیورپول را با ٥ تیم لیگ برتر مقایسه کنیم، کمابیش ولخرجیهای سرسامآور و بیهودهای نمیبینیم، اعتدالی داشته و متواضعانه عمل کرده است، و عمدتاً تمامی آنها در تیم جاافتادهاند و بهمرور به بازیکنان بهتری تبدیل شدهاند. ازاینرو عملکرد اسلوت در بازار خرید بازیکنان نیز همسویی با لیورپول و کلوپ دارد.
ریخت و پاش نکردن اهمیت زیادی داردپی اس وی آیندهوون در آستانه عنوان قهرمانی هلند در این فصل است، اما کسب مقام دوم برای فاینورد، همراه با موفقیت در جام حذفی هلند در این ماه، نشان دهنده یک فصل قدرتمند دیگر برای اسلوت و تیم محبوب روتردام محسوب می شود.
همه آنچه به آن اشاره داریم به لیگ هلند بازمیگردد، درحالیکه لیگ برتر و لیورپول به طور کامل حساب و کتاب دیگری میطلبد، اما تیم فاینورد اسلوت ثابت کرده است با آنچه در اختیار دارند، هم در خط حمله و هم در دفاع کارآمد است و خوب عمل کردهاند؛ با ٣ بازی باقیمانده در لیگ، در ٣١ بازی ٨٠ گل به ثمر رساندهاند و تنها ٢٤ گل دریافت کردهاند. شاید اظهارات مارکو فن باستن درباره آرنه اسلوت تا حد زیادی به دوستداران لیورپول دلگرمی بدهد. اسطوره هلندی چندی پیش از قرارداد اسلوت با لیورپول در باره او با دیدگاهی مثبت در برنامه تلویزیونی صحبت کرده بود؛
اگر قرمزها حرکتی برای تصاحب او انجام دهند، اسلوت میتواند در لیورپول به یک موفقیت تبدیل شود. امیدوارم او مدت بیشتری در هلند بماند؛ زیرا او به غنیسازی فوتبال هلند کمک شایانی کرده است. او واقعاً میتواند به هر جایی که بخواهد برود، بایرن مونیخ، لیورپول... من واقعاً در این مورد متقاعد هستم. چند بار با او صحبت کردهام و فکر میکنم کاری که انجام میدهد و دیدگاهی که دارد، بسیار قوی است. خیلی خوب با بازیکنان کنار میآید، از نظر تاکتیکی مهارت دارد، میتواند مسائل را بهخوبی توضیح دهد، آرام و باهوش است. فکر میکنم او میتواند به هر باشگاهی برود، حتی در باشگاههای که کارکردن در آن سخت و دشوار است، دلیل آن هوش و زیرکی اوست.
ویژگیهای زیادی که میتواند در هر سطحی آن را به رخ بکشد. او ابتدا این کار را در AZ انجام داد و اکنون در فاینورد. همه میدانیم فاینورد باشگاه واقعاً پیچیدهای است. او سه سال است که بهخوبی در آنجا کار میکند، درحالیکه پی اس وی و آژاکس گزینههای بسیار بیشتری از نظر مالی دارند.
او واقعاً میتواند در هر جایی جا بیفتد. اگر با AZ و فاینورد به سطح خوبی برسید و فوتبال خوبی ارائه دهید، مسلماً با باشگاههای بزرگتر و امکانات و بازیکنان مناسبتر به طور حتم موفقیت بیشتری خواهید داشت. شما بهوضوح میتوانید تأثیرات او را در تیمی که مربیگری آن را به عهده دارد، ببینید. ازاینرو چنانچه گفتم، فکر میکنم حتی در سطوح بالاتر برای او راحتتر خواهد بود؛ زیرا بازیکنان بهتری دارد که سریعتر ایدههای او را درک میکنند. من همچنین معتقدم او بهاندازه کافی شخصیت دارد تا از پس بازیکنان و نامهای بزرگ در تیم بر آید و آنها را مدیریت کند.
حقیقت این است که تواناییهای اسلوت از چشم تیمهایی چون تاتنهام و چلسی که در فکر انتقال او در سال گذشته بودند، دور نمانده بود، درحالیکه تیمهایی مانند بارسلونا، بایرن مونیخ و آث میلان، در جستجوی مربی جدید، نام اسلوت را در لیست خود قرار داده بودند.
هرآنچه این روزها در باره او میخوانیم و میشنویم در حد حرف است، همه چیز در میادین نبرد معنا پیدا میکند و نتایج در دریای پرتلاطم فوتبال امروز تعیینکننده و قاضی اصلی است.
همهچیز هنوز یک صفحهی خالیستشکی نیست آرنه اسلوت وظیفه خطیری به عهده گرفته است، جانشینی مربی چون کلوپ و کنترل تیمی چون لیورپول برای هیچ مربی ساده نخواهد بود. پیتر کراوچ مربی و مفسر فوتبال پس از عقد قرارداد او با لیورپول، در مصاحبه تلویزیونی خود با TNT Sport به این مورد اشاره کرد؛
جایگزینی کلوپ برای او سخت خواهد بود، روند انتخاب او مطمئناً بر روی سبک بازی و شخصیت او متمرکز بوده است.
جالب اینجاست بسیاری از زمزمهها شبیه به زمان روی کار آمدن کلوپ است. او فوتبال را هجومی و هویمتال بازی میکند. شخصیت بزرگی دارد، و بازیکنان را پرورش میدهد. از این رو بسیار شبیه هستند.
اگر کسی وارد میشد و سعی میکرد فلسفه تیم را تغییر دهد و شیوه مثلاً دفاعیتری روی میآورد احتمالاً کارساز نبود.
کاری که لیورپول انجام داده است، جذب فردی است که به شیوهای مشابه، باانرژی و انگیزه و محرک تازهای بازی خواهد کرد، تا آنها را جلو ببرد و به سطح بالاتری برساند
روز جمعه یورگن کلوپ آشکارا در مصاحبه مطبوعاتی خود در باره اسلوت اظهارنظر کرد:
شیوه فوتبال بازی تیمش را دوست دارم، هنوز او را از نزدیک نمیشناسم؛ اما همه چیزهایی که از طریق دوستانم که با او آشنایی دارند، میشنوم، نشان از خوببودن او دارد. مربی خوب و مردی خوب، قضاوت در مورد این چیزها به عهده من نیست، اما همه چیز به نظر من واقعاً خوب به نظر میرسد. بیشتر از آن خوشحالم که انتخاب مناسبی است.
این بهترین کار دنیاست، بهترین باشگاه دنیا. در حال حاضر، من کارم در سطح بالایی که مایل بودم پایان ندادم، بنابراین فضا برای بهبود و بهتر شدن وجود دارد. مربیگری لیورپول عالی است، با مردمی فوقالعاده. او واقعاً کار جالبی در پیش رو خواهد داشت.
پیش از این خاطرم هست اسلوت سال پیش در جایی گفته بود؛
قدم بعدی من باشگاهی در هلند نخواهد بود. امیدوارم قدم بعدی من بهسوی لیگ برتر باشد. هر جای دیگری کاملاً نشان از شکست من دارد. گام بعدی عادی به طور حتم رفتن به خارج از کشور خواهد بود، من همیشه گفتهام بهترین لیگ جهان لیگ برتر است. تمامی دوستداران لیگ برای فصل بعدی ما هیجانزده خواهند بود. بدبینان و بهانهگیران منتظر کوچکترین خواهند ماند و خوشبینان آرزوی موفقیت در مرحله این تغییر اساسی را خواهند داشت. با چند نتیجه خوب بدبینان زبان خود را گاز خواهند گرفت و خوشبینان از نگاه خود کمی غره خواهند شد.
شاگردی از لیگ برتر انگلستان!به هر شکل که بنگریم، در عدم حضور مربیانی که پیش از آن برای جلب آنها تلاش صورتگرفته است باید پذیرفت، قرار آرنه اسلوت زیرکانه و با تفکر انجام شده است که تحت حمایت یک ساختار منسجم و یکپارچه پشتیبانی میشود.
نیازی به گفتن نیست؛ فرهنگ در باشگاه فوتبال لیورپول خاص است؛ اما هواداران این تیم باید به فرایند و گزینه مسئولان تیم محبوبشان اعتماد کنند و بهعنوان هوادار نقش خود را در موفقیت اسلوت بازی کنند. راهحل دومی وجود ندارد.
به طور حتم اسلوت چاله عمیقی برای پر کردن جایگاه یورگن کلوپ المانی که اینک در میان بزرگترین مربیان تاریخ لیورپول جای گرفته است، خواهد داشت.
تعاریف و انتقادات همه ما و هرآنچه میخوانیم و میشنویم قطعیت کاملی ندارند. در نهایت پایه موفقیت به عوامل زیادی بستگی خواهد داشت؛ اما در پایان نتایج مناسب با فوتبالی زیبا دهان همه را خواهد بست. ولی با پیچیدگی و حرص و از فوتبال امروز قمار او و لیورپول به مویی بسته است. سیاه و قرمز رولت، استریت فلاش پوکر، ۲۱، یا یک جفت شش بموقع!
اسلوت به آرزوی خود به رهبری تیمی در لیگ و فوتبال انگلستان رسیده است؛
او «لیورپول» را در دست دارد، اینک نوبت اوست؛
«این گوی و این میدان!»
قهرمانی فاینورد با آرنه اسلوت در لیگ هلنداز دست ندهید ????????????????????????
محمد مورایس؛ نام جدید سرمربی سپاهان؟ هالند، خیلی پیشرفت کردی و در سطح چمپیونشیپ شدی! واکنش هوادار تاتنهام بعد از کریخوانی نافرجام برای رایس (فیلم) بنر توهینآمیز بازیکن اینتر علیه ستاره میلان